قدم میزنم تا که راهی بشم...میدونم یکی چشم به راهه منه...میدونم تو شب های تاریک شهر...چراغ یه جایی هنوز روشنه...قدم میزنم تا یه دنیای خوب...یه بی آسمون که آفتابیه...یه دنیا که تا هست تو شهر من...هوا روشنه آسمون آبیه...از این گوشه ی شهر تا عطره تو...یه راهه که با یک سفرمی رسم...تو این دنیا انگار نزدیکمی...از اینجا به تو زودتر میرسم...به جایی رسیدم که مقصد تویی که مقصد تویی و دل من خوشه...قطاری که راهو میدونه کجاست؟...کدوم خط منو سمت تو می کشه؟...
+واسه منی که طعم خوش قدم زدن باتو...کنار تو رو چشیدم...برام تنها قدم زدن تو پارکی که لبریزخاطره های توست...سخته...و درعین حال شیرین...
+چمنای پارک پر از برگای خشک و ریخته ی درختا بود...دقیقا همون جوری که تو خیلی دوس داری...منم که بودم...هوا هم که محشر بود...فقد خودت کم بودی...البته یادت جوری بامن بود که باحضور خودت فاصله زیادی نداشت... :)
نظرات شما عزیزان:

میذارت میره..........
دنیا دار گذر است تورا هم مانند دیگری میگذارد و میرود
پاسخ: نمی گذره...حتی اگه بره نمی تونه بگذره ازم... اگر بره هم احساس من فرقی نخواهد کرد...
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ: آخه ما یه همچین آدمایی هستیم! :)))))))

چرا میزنی ؟ دوستت همیشه باشه
.gif)
پاسخ: خو مگه طرف خداس که همیشه همه جا باشه باهام؟؟؟!!! گاهی وقتا به یاد هم بودن خوبه دیگه! :)))))

پاسخ: چرا باید بره؟؟؟!! چرا فکر میکنین رفته؟؟؟!! کجای این نوشته ها گفتم رفته؟؟؟!! نرفته..."دوست"م همیشه هست...
تنهایی نمی دهد!
واقعا قشنك نوشتي عزيزم
موفق باشي
پاسخ: اون شعره قسمت اولش(نوشته ی بالای عکس!) مال خودم نیست...متن یکی از شعرای رضا یزدانی...
پاسخ: مرسی دوستم... :)
موضوعات مرتبط: متن آهنگ های ایرانی ، ،